انتقاد صریح اصولگران به انتصابات جدید احمدی نژاد
ابهام در دلبستگی شدید رئیس جمهور به
انتقاد صریح اصولگرایان به انتصابات جدید احمدی نژاد
سوالی که این روزها بیشترین توان را برای یافتن پاسخ مشغول کرده اینستکه چرا رئیس جمهور اصولگرا تعمد در معرفی چنین کسانی دارد؟ آن هم در جایی که نزدیکانی چون محصولی، ثمره هاشمی، فتاح، الهام و دیگر نیروهای ارزشی که با وجود کم و کاستی در برخی اقدامات هیچ گونه حاشیه ای را به همراه نداشتند کنار گذاشته شده و هیچ اثری از آنها در اقدامات فعلی یافت نمی شود؟
هر چند همچنان شیرینی رای 24 میلیونی مردم به دکتر احمدی نژاد اجازه تلخ شدن با مسائلی چون انتصاب مشایی و رحیمی را نمی دهد اما متاسفانه عملکرد مسئولان ارشد دولت رویه نگران کننده ای را در پیش گرفته است. به طوری که ادامه این مسیر و عدم ورود و دخالت بزرگان تاثیرگذار نظام می تواند مشکلات جدی بر سر راه دولت و نظام ایجاد کند.
به گزارش استقامت به نقل از جهان، اسفندیار رحیم مشایی که پس از ناکامی از دریافت معاون اولی به عنوان رئیس دفتر رئیس جمهور منصوب شد با توجه به برنامه ریزی هایی که از پیش صورت گرفته به این جایگاه قانع نبوده و عملا در حال ایفای نقشی به مراتب پررنگ تر از معاون اولی است. به طوری که حتی با وجود تکذیب سخنگویی دولت توسط وی، این روزها تنها کانال اصلی خبرنگاران و اصحاب رسانه برای اطلاع از ترافیک مدیران دولتی کسی نیست جز رئیس دفتر فعلی و رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری سابق! امری که هیچ گاه سابقه نداشته است...
اما اضافه شدن محمد رضا رحیمی به جمع تاثیر گذاران کابینه دهم موسوم به مدیران چپ نزدیک به دکتر احمدی نژاد هم این گلستان را به سبزه ای قابل پیش بینی آراسته کرد . در حالی که اطلاعی از مشورت رئیس جمهور با مقامات عالی رتبه برای معرفی رحیمی در دست نیست اما هر چه که هست پیش بینی ها درباره معرفی چنین مدیران جنجالی و حاشیه سازی برای تصدی عالی ترین مناصب دولتی درست از آب درآمد.
چند شغله شدن بقایی – رئیس سازمان میراث فرهنگی و سرپرست مناطق آزاد – انتصاب ملک زاده به عنوان دبیر شورای ایرانیان مقیم خارج از سوی مشایی، رایزنی برای حضور قوی و تاثیر گذار علی آبادی در بدنه دولت و مواردی دیگر از قطعات پراکنده این پازل مشوش و نامنظم است.
سوالی که این روزها بیشترین توان را برای یافتن پاسخ مشغول کرده اینستکه چرا رئیس جمهور اصولگرا تعمد در معرفی چنین کسانی دارد؟ آن هم در جایی که نزدیکانی چون محصولی، ثمره هاشمی، فتاح، الهام و دیگر نیروهای ارزشی که با وجود کم و کاستی در برخی اقدامات هیچ گونه حاشیه ای را به همراه نداشتند کنار گذاشته شده و هیچ اثری از آنها در اقدامات فعلی یافت نمی شود؟
به نظر می رسد پاسخ به این سوال را بیشتر در مشی شخصیتی خود رئیس جمهور بایستی دنبال کرد. چراکه روحیه اطاعت خواه دکتر احمدی نژاد و اصرار بر تطابق صد در صدی مدیران کابینه با افکار و نظراتش وی را بر آن داشته تا همان گونه که در مجلس اشاره کرد گزینه های ضعیف و بعضا نالایقی را وارد کابینه کند و به تعبیر خودش با نظارت و همکاری همگانی ضعف های چنین گزینه هایی را بپوشاند؟ در این میان اما مشخص نیست که دربعد اطاعت صد در صدی از رئیس جمهور نیز آیا دایره تا بدین حد تنگ شده که تنها کسانی که منتسب به آقای مشایی و رحیمی باشند باید به عالی ترین پست ها منصوب شوند؟ آیا شان خدمت گذاری در نظام مقدس جمهوری اسلامی تعاریف جدید پیدا کرده یا رئیس جمهور محترم در صدد ابداع شئونات جدید مدیریتی هستند.
چرا یک بار برای همیشه راز مانایی و پویایی هرچه بیشتر "مشائیسم" را برای مردم بازگو نمی کنند؟ مشایی و رحیمی و تیم همراهشان چه فضائلی دارند که یاران سابق رئیس جمهور نداشتند؟ چرا به قیمت به دست آوردن دل این افراد دل پشتوانه های اصلی انقلاب یعنی مراجع عظام مکدر می شود؟ آیا صحت دارد که حکم معاون اولی رحیمی در حالی صادر شده که چند تن از نزدیکان رئیس جمهور و افراد خارج از حلقه مشایی از این انتصاب تا لحظه رسانه ای شدن خبر نداشتند؟
این جملات آقای مشایی در مراسم تودیع و معارفه وزاری علوم چه معنایی می دهد؟: "انسان اهمیتش به همین علم است. اگر علم را برداریم انسان حذف می شود. انسان را که حذف کنیم ، دیگر نیازی به حذف خدا نیست ، زیرا خدا دیگر خودش حذف شده است..... فکر کرده ام که اگر امام عصر امروز، فردا، 10 سال دیگر، صد سال دیگر یا ... بیاید آیا بشریت از او حجت طلب نخواهد کرد؟ بعید است که طلب نکند. اما آن حجت چیست؟ فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که اگر بشریت از او حجتی طلب کند، "دانش" طلب خواهد کرد."
آیا سخنان مشایی در روزهای اخیر درباره عزل و نصب مدیران شباهتی به رئیس دفتررئیس جمهور دارد یا خدا ناکرده ظاهر امر چیزی است و در باطن .....
رحیـــــمی بدیــــــــل مشــــــــــــایی ؟
مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ معاصر ایران با انتقاد از انتصاب رحیمی به سمت معاون اولی رئیسجمهور گفت: متأسفانه رئیسجمهور فردی بدیل مشایی را برای معاونت اولی انتخاب کرده است.
عباس سلیمینمین مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ معاصر ایران در گفتگو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس با بیان اینکه بعد از مسائل مرتبط با انتخابات ریاست جمهوری دهم آنچه بیش از سایر موضوعات مورد بهرهبرداری انسانهای معارض با نظام یا منتقدین جدی دولت قرار میگیرد، عملکردهای غیرمنطقی است، اظهار داشت: در واقع زمانی که این گروه قصد ایجاد بحران داشتند، مسائلی را مورد استمساک قرار دادند که قابل دفاع نبود و به همین دلیل بعد از مدت کوتاهی از این مسائل روی برگرداندند و مسائل جدیدی را مورد توجه قرار دادند، مثلا امروز از مخدوش بودن انتخابات حرفی به زبان نمیآوردند بلکه به دنبال مستمسکهای دیگری هستند که موضع آنها را تقویت کنند، چراکه موضع اولیه آنها سست، غیرقابل دفاع و اثبات بود.
مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ معاصر ایران با تأکید بر لزوم اجتناب از عملکردهایی که موجب تقویت افراد معاند، لجباز و مشکلآفرین در جامعه و مخالفین و معاندین خارجی میشود، یکی از مسائلی را که موجب تقویت این افراد میشود، برخی انتصابات احمدینژاد دانست.
سلیمینمین با بیان اینکه به عنوان یک اصولگرا هرگز نمیتوانیم عناصر دارای سوابق نامطلوب را در مناصب اجرایی کشور پذیرا باشیم، اضافه کرد: پس از انتقادات جدی ملت به مشایی، ظاهراً احمدینژاد اصرار دارد، فردی بدیل وی روی کار بیاید.
سلیمینمین ادامه داد: اگرچه رحیمی فرد مطرح قابل بحثی نیست، اما در عین حال دارای ایراداتی است که از جانب همه قابل تأمل و توجه است و متاسفانه رئیسجمهور به این ایرادات توجه نکرده است و ظاهراً به افرادی تمایل دارد که همراهی بیشتری با شخص رئیسجمهور داشته باشد که این ملاک به تنهایی کافی نیست بلکه در کنار سایر ملاکها میتواند ارزشمند باشد.
وی خاطرنشان کرد: همراهی با رئیس جمهور یکی از اصولی است که باید در انتصابات لحاظ شود، اما در کنار آن سلامت اقتصادی، پایبندی به اعتقادات و اصول و منزه بودن از برخی عدم سلامتها ملاکهایی است که باید به شدت به آن پایبند بود و اگر صرفا تاکید کنیم که افرادی روی کار بیایند که فقط با رئیسجمهور همراه باشند، بعدها انتقادات جدیتری از سوی مردم متوجه شخص رئیسجمهور خواهد شد.
مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ معاصر ایران سوابق رحیمی را موجب برانگیخته شدن حساسیت مردم دانست و افزود: این سوابق مردم را به تامل واداشته، اما احمدینژاد در این زمینه تامل نکرده است و دلسوزان نیز در این زمینه تا حدی واکنش نشان میدهند و خوب نیست دلسوزان موضع بیتفاوتی نسبت به انتصابات پیشه کنند.
سلیمینمین موضع بیتفاوتی دلسوزان را یک زنگ خطر برای احمدینژاد برشمرد و اضافه کرد: وقتی انتقادات جدی به مشایی صورت گرفت و رئیسجمهور فردی بدیل وی را انتخاب کرد، دلسوزان سعی خواهند کرد سکوت کنند و این سکوت نوعی تحریم اظهارنظر خواهد بود که برای دولت دهم که باید از انتقادات دلسوزان استفاده کند، نشانه مناسبی نیست.
وی با بیان اینکه رئیسجمهور باید توجه خود به انتقادات دلسوزان را نشان دهد تا جامعه انتقاد کند، تصریح کرد: وقتی جامعه ببیند که به انتقاداتش توجه نمیشود، خود را کنار میکشد و دولت را از نظرات اصلاحی خود محروم میکند که برای دولت بسیار پرهزینه خواهد بود چراکه دولت از یک منبع پرتوان و پرانرژی محروم میشود.
مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ معاصر ایران در پایان تاکید کرد: بهتر است رئیسجمهور نسبت به انتقادات دلسوزان واکنشی نشان دهد که دیگران به انتقاد دلسوزانه تشویق شوند، چراکه منتقدین دلسوز به خاطر حزب و گروه انتقاد نمیکنند بلکه انتقادات آنها از روی احساس وظیفه است به همین دلیل اگر به این انتقادات توجهی نشود، طبیعتاً ترجیح میدهند فرد را به حال خود رها کنند.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ