شبکه ایران: عبد صالح خدا "رجبعلی نکوگویان" مشهور به «جناب شیخ » و «شیخ رجبعلی خیاط » در سال 1262 هجری شمسی، در شهر تهران دیده به جهان گشود. پدرش مشهدی باقر یک کارگر ساده بود. هنگامی که رجبعلی دوازده ساله شد، پدرش از دنیا رفت و رجبعلی را که از خواهر و برادر تنی بی‌بهره بود، تنها گذاشت.

از دوران کودکی شیخ بیش از این اطلاعاتی در دست نیست. اما او خود، از قول مادرش در کتاب کیمیای محبت، این‌گونه نقل می‌کند که: « موقعی که تو را در شکم داشتم شبی [ پدرت غذایی را به خانه آورد] خواستم بخورم دیدم که تو به جنب و جوش آمدی و با پا به شکمم می‌کوبی، احساس کردم که از این غذا نباید بخورم، دست نگه داشتم و از پدرت پرسیدم....؟ پدرت گفت حقیقت این است که این ها را بدون اجازه [از مغازه ای که کار می‌کنم] آورده‌ام! من هم از آن غذا مصرف نکردم».

این حکایت نشان می‌دهد که پدر شیخ ویژگی قابل ذکری نداشته است. از جناب شیخ نقل شده است که: « احسان و اطعام یک ولی خدا توسط پدرش موجب آن گردیده که خداوند متعال او را از صلب این پدر خارج سازد».

یکی از اصلی ترین مسائلی که شیخ در تعلیم و تربیت شاگردان همیشه بر آن تأکید داشت، مسئله اخلاص بود. اخلاص نه تنها در عقیده و عبادت، بلکه اخلاص در همه کارها.

او بارها تأکید می‌کرد که: «دین حق همین است که بالای منبرها گفته می‌شود. ولی دو چیز کم دارد: یکی اخلاص و دیگری دوستی خداوند متعال؛ این دو باید به مواد سخنرانی‌ها افزوده شود».

یکی از سخنان ارزنده و بسیار آموزنده جناب شیخ این است که می‌فرمود: « همه چیز خوب است، اما برای خدا». شیخ به شاگردان خود مکرر تأکید می‌کرد که: «همه کارها باید برای خدا باشد، حتی خوردن و خوابیدن» و می‌افزود: «هرگاه این استکان چای را به قصد خدا بخوری، دل تو به نور الهی منور می‌شود، ولی اگر برای حظ نفس خوردی، همان می‌شود که خواسته بودی».

یکی از شاگردان شیخ توصیه‌های ایشان به اخلاص را چنین توصیف می‌کند؛ شیخ می‌گفت: « این جا (خانه شیخ) که می‌آیید برای خدا بیایید، اگر برای من بیایید ضرر می‌کنید!»؛ حال عجیبی داشت، مردم را به خدا دعوت می‌کرد، نه به خود.

آیت الله فهری نیز توصیه‌های شیخ درباره اخلاص را چنین توصیف می‌کند: تکیه کلام ایشان "کار برای خدا بود". آن قدر ضمن فرمایشات خود تکرار می‌کرد که "کار برای خدا بکنید، کار برای خدا بکنید" که برای شاگردانش حالت ملکه پیدا می‌کرد؛ مانند یک فیل‌بانی که مرتب با چکش به سر فیل می‌کوبد، مرتب بر اندیشه شاگردانش می‌کوبید که « کار برای خدا».
همچنین در باب این نکته باید گفت که مقامات و مکاشفات کسانی که در مکتب شیخ پرورش می‌یافتند در اثر عمل به این دستورالعمل بود.

یکی از برکات کار برای خدا غلبه بر شیطان است. شیخ در این‌باره، می‌فرمود: « کسی که برای خدا قیام کند نفس با هفتاد و پنج لشگر و شیطان با جنود خود، برای از بین بردنش قیام می‌کنند ولی "جند الله هم الغالبون". عقل هم دارای هفتاد و پنج لشگر است و نخواهد گذاشت بنده مخلص، مغلوب شود ? إن عبادی لیس لک علیهم سلطان: بدان که بر بندگان ( خالص) من دست نخواهی یافت. سوره حجر آیه 42 ?. اگر علاقه به غیر خدا نداشته باشی، نفس و شیطان زورشان به تو نمی‌رسد، بلکه مغلوب تو می‌گردند».

رجب‌علی نکوگویان در عالم سیاست نبود، اما با رژیم پهلوی و سیاستمداران حاکم آن به شدت مخالف بود.
برخی از خصوصیات جناب شیخ در حوزه سیاست به نقل از کتاب کیمیای محبت این‌گونه ذکر شده است که: شیخ در عالم سیاست نبود، اما با رژیم منفور پهلوی و سیاستمداران حاکم آن به شدت مخالف بود. او نه تنها با شاه و دار و دسته‌اش مخالف بود، بلکه مصدق را هم قبول نداشت. ولی از آیت‌الله کاشانی(ره) تعریف می‌کرد و می‌فرمود "باطن او به منزله سقاخانه است".

یکی از فرزندان شیخ می‌گوید: در 30 تیر سال 1330 ه.ش، وقتی شیخ وارد منزل شد، شروع کرد به گریه کردن و فرمود: "حضرت سیدالشهدا این آتش را با عبایشان خاموش کرد و جلوی این بلا را گرفت، آنها بنا داشتند در این روزها خیلی‌ها را بکشند. آیت الله کاشانی موفق نمی‌شوند ولی سیدی هست که می آید و موفق می‌شود".پس از چندی مشخص شد که منظور از سید دوم حضرت امام خمینی قدس سره الشریف است.

جناب شیخ برای رسیدن به توفیق دیدار با امام زمان (عج) بر سه امر «‌اختصاص قلب به خدا»، «دعا برای تعجیل فرج و کار برای امام زمان(عج)» و «انس با قرآن و قرائت آیه 80 سوره اسراء شبی 100 مرتبه تا چهل شب» تأکید می‌کرد و برای تشرّف به محضر حضرت ولی عصر (عج)، قرائت آیه «ربّ ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق واجعل لی من لدنک سلطانًا نصیراً» را تا 40 شب، شبی 100 مرتبه توصیه می‌کرد.

در آخر قابل اشاره است که «کیمیای محبت» کتابی در شرح حال این شیخ بزرگ و زندگی‌نامه اوست؛ اثری که «مجید پور ولی کلشتری» با استفاده از آن فیلم‌نامه زندگی این عارف بزرگ را می‌نویسد و قرار است که «محمد داودی» پس از اتمام نگارش، آن را در مرکز سیما فیلم تولید ‌کند.

رجب‌علی نکوگویان در روز دهم شهریور ???? هجری شمسی و در سن ?? سالگی درگذشت و در ابن‌بابویه شهر ری به خاک سپرده شد.